مراکز رشد عبارتنداز سازمانهایی که مکان، خدمات، پشتیبانی تجاری و شبکههای مشترک را برای نخستین مرحله سرمایهگذاریهای خطرپذیر فراهم میکنند.
به گزارش نووانا، محمدحسن کرمانی-عبارت مرکز رشد ترجمه واژۀ اینکیو بِیتِر است. ریشه کلمه اینکیو بِیتِر به دوران روم و یونان باستان میرسد که در آن دوران مردم برای داشتن یک رویای صادقه، به معبد میرفته و در پوست یک حیوانی که تازه قربانی شده بود، دراز میکشیدند، به این عمل اینکیوبِیشیو میگفتند، این کار اغلب برای غلبه بر بیماریها و در معبد خدای درمان و شفا صورت میگرفت. به تدریج و با الهام از این رفتار، یک اینکیوبیتور، جایی شد برای حفاظت از نوزادان نارس در یک شرایط موقت کنترل شده تا زمانی که آنها برای زندگی در خارج از دستگاه به یک بلوغ نسبی برسند. این شرایط کنترل شده باید به نوزادان کمک کند تا زنده مانده، رشد کرده و موقعی که از اینکیوبیتور خارج میشوند بلوغ یافته باشند. اینکیوبیتورهای کسب و کار (مراکز رشد) نیز بنگاههای جوان را در مدت راهاندازیشان که به شدت آسیبپذیر هستند، پرورش داده و از آنها حفاظت کرده و موجب رشد آنها میشوند[1].
مراکز رشد به روشهای گوناگونی تعریف و تعبیر شدهاند. مفهوم “مرکز رشد” اغلب به مثابه یک عنوان کلی برای سازمانهایی که یک محیط حمایتی برای زایش و پدیدآوردن بنگاههای جدید، فراهم میآورند، استفاده میشود. اولین مرکز رشد در سال 1959 در باتاویا در نیویورک تأسیس شد. چارلز مَنکیوزو در مرکز صنعتیاش در باتاویا فضاهایی را به شرکتهای کوچک و نوپا کرایه میداد و آنها را طی فرآیند رشدشان راهنمایی میکرد.
امروزه چنین مراکزی به پدیدهای فراگیر در اقصی نقاط جهان بدل گشته است. سیاستگذاران در سطوح ملی و منطقهای، به این مراکز به عنوان ابزاری برای توسعه اقتصادی، نوآور بودن و اشتغالزایی، مینگرند.به طور کلی، در تعاریف موجود در ادبیات گذشته 4 جزء، بیشترین توجه را به سوی خود جلب کردهاند:[2]
1. فضای مشترک اداری، که تحت شرایطی (کم و بیش مطلوب) به مستأجران کرایه داده میشود.2. مجموعهای از خدمات پشتیبانی مشترک به منظور کاهش هزینههای سربار
3. پشتیبانی و مشورت در زمینه کسب وکار به صورت حرفهای (مربیگری)
4. شبکهسازی ، داخلی و/یا خارجی
تأکید نسبی بر هر کدام از این اجزا در طی زمان، تغییر کرده است از تأکید اولیه روی تجهیزات و خدمات اداری تا تأکیدی که امروزه بر اهمیت پشتیبانی در زمینه کسب و کار میشود. به طور خلاصه ، تعریف مورد پذیرش از مراکز رشد عبارت است از سازمانهایی که مکان، خدمات، پشتیبانی تجاری و شبکههای مشترک را برای نخستین مرحله سرمایهگذاریهای خطرپذیر فراهم میکنند.
در حالی که بیشتر مراکز رشد دارای فعالیتهای به ظاهر مشابه هستند، اما به هر حال آنها خدمات متفاوتی را ارائه میکنند که نشاندهندۀ تفاوتهای مخاطبانشان و همچنین منابع خاص در دسترس آنهاست. این تفاوتها منجر به ایجاد مدلهای رشد دهی نیز میگردد. برخی از رشدیابندهها تنها به امکانات سختافزاری نیاز دارند اما برخی دیگر نیازمند مشاورههای دورهای و اتصال به شبکههای کسب و کار میباشند.
به نظر میرسد آن چه در توسعه این نهادها در کشور مغفول مانده است لحاظ همین تفاوتها باشد. به طوری که به دلیل عدم طراحی دقیق مدل کاری این مراکز، و به تبع آن نبود منطق کارکردی مشخص برای بسیاری از آنها، نیازهای مخاطبان مختلف از طریق این نهادها به نحو چشمگیر و اثرگذار پاسخ داده نشده است و مراکز رشد منجر به شکلگیری یک جریان جدی در کشور نشدهاند. این امر به ویژه در مراکز رشد برخی از دانشگاههای کشور محسوس است.
به بیان روشنتر طیف متنوعی از مراکز رشد مورد نیاز هستند. برخی برای پاسخگویی به نیاز اشتغال و توسعه کسب وکارهای با محتوای مهارتی متوسط، ایجاد شده و بیشتر میبایست فضا و امکانات زیرساختی ارائه کنند. اما برخی دیگر که محتوای دانشی و فناورانه پیچیدهتری دارند میبایست امکانات قویتر و در عین حال شبکه ارتباطی گستردهتر در زیستبوم نوآوری تخصصی ارائه نمایند.
در گونهی دوم آنچه اهمیت جدی در توسعه مرکز رشد دارد برنامههای فناوری هدفمند نهادها و سازمانهای متولی حوزههای فناورانه میباشد که تا حد زیادی شرکتهای مستقر در مراکز رشد را از حیث بازار فناوری مطمئن میسازد. به عبارت دیگر بدون برنامهها و نقشه راههای فناوری مشخص، مراکز رشد فناوری و شرکتهای مستقر در آنها در مسیر مشخصی قرار نمیگیرند.
به عنوان جمعبندی میتوان گفت نیاز به یک بازنگری در مدل کارکردی بسیاری از مراکز رشد در کشور وجود دارد به طوری که در صورت داشتن اهداف فناورانه میبایست به نحوی در اکوسیستم نوآوری مربوطه دارای یک نقش تعریف شده باشند، در غیر این صورت تجاریسازی ایدههای فناورانه واحدهای مستقر در این مراکز کار آسانی نخواهد بود.
محمدحسن کرمانی -کارشناس مدیریت تکنولوژی
مراجع
[1] Aernoudt, R., (2004). Incubators: Tool for Entrepreneurship? Small Business Economics, v. 23, 127-135.
[2] Bergek, A., Norrman, C., (2008). Incubator best practice: a framework. Technovation, v.28, 20-28.