چرایی اهمیت موسسات آموزش عالی برای نوآوری اجتماعی و چگونگی ارتقا ابتکارات و پروژه های نوآوری اجتماعی توسط نهادهای آموزشی

  • مارال تقی زاده طبرسی، کاندیدای دکتری مدیریت آموزش عالی، دانشگاه علامه طباطبائی، عضو هیئت مدیره بنیاد توسعه علم و فناوری خوارزمی

پتانسیل بکار گرفته نشده دانشگاه ها در زمینه نوآوری اجتماعی:

نوآوری های اجتماعی اغلب در ارتباط میان بخش های مختلف اجتماعی توسعه میابند و ارتباطات میان آنها نیز عمدتا توسط سازمانی واحد ایجاد می شود. بسیاری از این مؤسسات خود را به عنوان رابطی میان بخشهای مختلف جامعه می دانند. آنها روش های مشترک تحقیق، راهنمایی، مشاوره، ارتقا و تأمین مالی را بسط می دهند.

با این وجود، در یک جامعه دانشی، دانشگاه ممکن است مهمترین نقش را در توسعه، آزمایش و انتشار نوآوری های اجتماعی ایفا کند. مؤسسات آموزش عالی و مؤسسات پژوهشی پلتفرم های مهمی برای گسترش تبادلات فشرده میان رشته های مختلف، بخش های تجاری و فرهنگها هستند.

با این حال، نتایج حاصل از پروژه تحقیقاتی SI-DRIVE (بر روی 1000 مورد) نشان می دهد که مؤسسات آموزش عالی تا بحال به طور سیستماتیک در زمینه نوآوری اجتماعی مشارکت نکرده اند. دانشگاه ها تنها درحدود 14.9 درصد در ابتکارات مشاهده شده و سازمان های حوزه پژوهش و آموزش، کمی بیش از 21 درصد در نوآوری های اجتماعی مشارکت می کنند. از این رو، این بخش سهم اندکی در مقایسه با سایر بخش ‌های اجتماعی در توسعه و ترویج نوآوری های اجتماعی دارد.

این مسئله، نقش دانشگاه ها را در فرایندهای نوآوری اجتماعی آشکار می سازد. درگیری اندک مؤسسات تحقیقاتی و آموزشی در تضاد شدید با نقش حیاتی آنها به عنوان ارائه دهندگان دانش در فرآیندهای نوآوری کلاسیک به عنوان یکی از ارکان مدل مارپیچ سه گانه و بخشی ضروری از مفهوم سیستم های نوآوری است. علاوه بر این، در حالی که در علوم طبیعی و فنی، سنت دیرینه ی حمایت نوآوری بهمراه تشکیل منابع انسانی واجد شرایط وجود دارد، در علوم اجتماعی هنوز هم پتانسیل استفاده نشده در این زمینه فراوان است.

در آلمان، این موضوع به صراحت از طریق اعلامیه “نوآوری های اجتماعی برای آلمان”، بوسیله بازیگران تمامی بخش های اجتماعی تشریح و به دولت آلمان در سال 2014 ارایه شده است. در حالی که پتانسیل آنها تا حد زیادی بکار گرفته نشده است، مؤسسات آموزش عالی، شرکای ایده آل را برای کمک به از بین بردن یا حداقل کاهش موانع متعدد در مسیر نوآوری اجتماعی ارائه می دهند. آنها می توانند به عنوان واسطه میان ماهیت خرابکارانه نوآوری اجتماعی و نیاز آن به شناخت نهادی و سیاسی عمل نمایند.

آنها می توانند تحقیق و توسعه مناسب بمنظور ارزیابی های قوی و تجربی در رابطه با اثربخشی نوآوری اجتماعی و ارائه درکی از آنچه می تواند نوآوری اجتماعی را شتاب بخشد، فراهم آورند. همانطور که تخصص فنی در حوزه های تخصصی می تواند از کسب و کارهای تجاری حمایت کند و به آنها ابزاری برای کمک به رشد و گسترش دهد؛ همان تخصص فنی می تواند به نوآوران اجتماعی نیز ارائه شود. لیکن علاوه بر این، مؤسسات آموزش عالی فراهم آوردندگان طیف وسیعی از حمایت منطقی به جامعه هستند که می توانند ارزش افزوده واقعی را برای نوآوری اجتماعی ایجاد کنند: از طریق بهره برداری از دانش ضمنی و مدون آنها؛ ظرفیت سازی، مشاوره و آموزش؛ استفاده از ابزارها و تجهیزات تخصصی؛ ارائه فضاهای واقعی و مجازی برای شبکه سازی، تسهیلات مراکز رشد رسمی؛ انتخاب و ارزیابی تجربه و تخصص و لابی گری.

نمونه ای از واحدهای پشتیبانی نوآوری اجتماعی LASIN:

پروژه LASIN (شبکه نوآوری اجتماعی آمریکای لاتین) ابتکاری است که تحت حمایت مالی برنامه افزایش ظرفیت و کمیسیون اراسموس اروپا تأمین می شود . این واحد به طور خاص به دنبال رسیدگی به مسائل مطرح شده در بالا از طریق ایجاد واحدهای تخصصی در حمایت از نوآوری اجتماعی در هشت مؤسسه آموزش عالی در آمریکای لاتین (شیلی، کلمبیا، برزیل و پاناما) و همچنین گسترش شبکه به دیگر کشورها و نهادها در سرتاسر منطقه است. هر یک از این واحدهای پشتیبانی نوآوری (SISUs) نه تنها برای ایجاد تغییرات اجتماعی در جوامع محلی خود از طریق تحقیق، آموزش و تبادل دانش، مدلی را توسعه داده اند  بلکه برای تقویت دانشگاه هایشان نیز ایفای نقش می کنند. آنچه آنها به اشتراک می گذارند یک هدف مشترک است: مهار امکانات، دانش و منابع تحت اختیارشان برای خدمت به جامعه به روشی نوآورانه، موثر و پایدار.

یکی از ویژگی های اساسی SISU، فضای فیزیکی آن است که تا حد امکان به نوآوری اجتماعی اختصاص داده شده است. این فضا ممکن است محلی برای گفتگو باشد، جایی که ذی نفعان اجتماعی متنوع (مانند سیاست گذاران، دانشگاهیان و کارشناسان، نمایندگان یک سازمان یا جامعه محلی و بخش خصوصی) دعوت به همکاری با یکدیگر می شوند تا به بحث در مورد ایده های خود و ایجاد راه حل های خلاقانه برای مقابله با مشکلات رایج یا در مورد مسائلی که ممکن است تضاد داشته باشد بپردازند. این بدان معنی است که یک SISU فقط زمانی عمل نمی کند که ایده ها در حال توسعه اند، اما به طور فعال برای خلق ایده های جدید کار می کنند، با تشویق همکاری ها و روابط جدید و ایجاد ارتباط میان ذینفعان مختلف در جامعه. همچنین باید فضایی برای نوآوری و طراحی مشترک باشد، جایی که ایده های جدید می توانند با رویکرد مشارکتی و طراحی مشترک بین دانشگاه و جامعه توسعه یابند.  با استقرار یک مؤسسه آموزش عالی، SISU با ارائه منابع داخلی خود(کارکنان) در این فرآیند شرکت می کند و امکان دسترسی جامعه به منابع موجود در دانشگاه را می دهد (دانشگاهیان، دانشجویان، دانش ضمنی و مدون، زیرساخت ها، فضا، شبکه ها و غیره) و گرد هم آوردن ذینفعان مختلف در جامعه در یک مکان (شهروندان و جوامع؛ بخش عمومی و خصوصی و غیره).

به منظور کمک به راهنمایی شرکا برای ایجاد  SISUشان، تعدادی از معیارهای ارزیابی مشخص شده است: موقعیت استراتژیک در دانشگاه (به ویژه درجه تعهد نهادی)، ذینفعان و کاربران (خارجی و داخلی)، فضای فیزیکی (شامل اندازه) تجهیزات (شامل موجودی تجهیزات تخصصی)، ارتباطات و ارتقاء، فرآیند ارائه پشتیبانی، کاربران (داخلی و خارجی). طرح کلی SISU بطور مشترک توسط دانشگاه دساررولو در سانتیاگو شیلی و دانشگاه برزیل توسعه داده شد. به عنوان بخشی از این طرح، مجموعه ای از اهداف روشن تعریف شده: برای افزایش نوآوری های اجتماعی، شرکت های مدنی و پروژه های جدید؛ برای شناسایی فرصت های  جدید تأمین مالی از جمله منابع اعتباری خرد؛ ایجاد همکاری های جدید میان دانشگاهیان، دانشجویان، انجمن ها و برنامه های اجتماعی به منظور ایجاد اعتبار دانشگاهی؛ ایجاد مدل های نوآوری جدید (بنیادها، تعاونی ها، شرکت های غیرانتفاعی).

به طور خاص، طرح SISU بر اهمیت SISU برای جوامعی که آنها در آن مشغول کار هستند، کمک به تجربه عملی در فرآیند یادگیری، پیوند تجارب یادگیری با زمینه اجتماعی، تقویت ایده های نوآورانه و به حداکثر رساندن زمینه، و تأمین ظرفیت دانشجویان و دانشگاهیان، انگیزه و تجربه تعامل با جامعه و تغییرات اجتماعی تأکید دارد.

 توصیه های Blueprint به SISU:

  • خلاقیت: SISU یک محیط خلاق است که نه تنها توسط فضاهای فیزیکی که ارائه می دهد، بلکه از طریق افرادی که در آنجا کار می کنند، ایجاد می شود. SISU افراد را به حضور در اماکن خود تشویق می کند. SISU مردم را به استفاده از فضاها و منابع در دسترس برای توسعه ایده ها، پروژه ها و همچنین افزایش و تولید دانش تشویق می کند.
  • همکاری با جامعه: SISU به عنوان کارشناسان فراهم آورنده دانش برای شهروندان منفعل جامعه، راه حل از بالا به پایینی ارایه نمی دهد، اما خلاقیت متراکم موجود در جامعه و نوآوری های اجتماعی که اغلب از ابتکارات پایین به بالا و به طور خودجوش از گروه خاصی از مردم به عنوان شهروندان کنشگر پدید می آیند را شناسایی کرده و بر توانایی ها و منابع موجود در افراد و نهادها تکیه می کند.
  • سیاست درهای باز: سیاست کلیدی SISU باید سیاست درهای باز نه تنها به منظور جذب نوآوران اجتماعی بلکه جذب هر نوع ذینفعی باشد. این عاملی کلیدی نه تنها برای حمایت از پروژه ها بلکه برای افزایش آگاهی در داخل و خارج از مؤسسات مذکور است. به این ترتیب یک هاب چندین ذینفع را پیرامون مشکلات اجتماعی به هم متصل می کند.
  • فرآیند یادگیری متقابل: یک SISU، تبادل دانش میان دانشگاه و جامعه را به صورت فرایند یادگیری متقابل تقویت می کند. دانشگاه ها دانش موجود در جامعه را می شناسند (به عنوان مثال دانش سنتی) و در عین حال، آنها دانش علمی و فنی جامعه را  فراهم می سازند.
  • خط مشی حق چاپ نوآورانه: نوآوری های اجتماعی نتیجه همکاری میان ذینفعان مختلف جامعه برای مواجهه با چالش های معمول هستند. سیاست های حق چاپ سنتی در SISU اگر برای ایجاد محیط مناسب در توسعه نوآوری اجتماعی، روندی را مختل کند، ممکن است مناسب نباشد.
  • اعتبار آکادمیک: یک SISU فعال به اعتبار دانشگاهی در حوزه نوآوری اجتماعی کمک می کند (همانطور که دانشگاه ها در زمینه نوآوری علمی و فناوری از طریق مؤسسات و مراکز اختصاصی انجام داده اند).

چشم انداز:

نوآوری اجتماعی به عنوان فرصت و چالش پیش روی مؤسسات آموزش عالی:

نقشی که مؤسسات آموزش عالی در نوآوری اجتماعی ایفا می کنند در سال های اخیر تکامل یافته است. علاوه بر تحقیق پیرامون فرآیندهای تحولی، بیشتر رویکردهایی که علم در آن به عنوان شرکت کننده ای فعال در فرآیندهای اجتماعی است، نوآوری به طور فزاینده ای به منصه ظهور می رسد. مفاهیمی مانند تفکر طراحی یا تحقیق تحول آفرین با تمرکز بر مشارکت فعال ذینفعان، اهمیت فزاینده ای برای عملکرد مؤسسات آموزش عالی با محیط شان دارد.

علم از طریق تحقیقات تحول آفرین به دنبال حل مشکلات اجتماعی از طریق فرآیندهای تغییر اجتماعی است. در این زمینه، ایجاد ساختارهای مناسب (آزمایشگاه های زندگی و دیگر فضاها برای اکتشاف و یادگیری) که به توسعه دانش بر اساس تجربه و به منظور ایجاد شیوه های اجتماعی جدید رو به رشد کمک کند، مورد توجه قرار گرفته و نیاز به ترویج بیشتری دارد. صرفا با حساس کردن افراد نسبت به مشکلات اجتماعی و راه حل های ممکن، مؤسسات آموزش عالی می توانند توسعه نوآوری اجتماعی با اعضای جامعه را پیش برند.

از طریق مفاهیمی، مانند خدمات آموزشی یا یادگیری اکتشافی، دانش و تجربیات دانشجویان بکار گرفته شده و پیوند میان دانشگاهیان و جامعه توسعه میابد. همچنین شامل شیوه های نوین تولید دانش و هم آفرینی علمی دانش با هدف ادغام شاغلین و نوآوران اجتماعی در فرآیندهای نوآوری است. با این وجود، چالشهای متعددی وجود دارد که مؤسسات آموزش عالی به آنها برای پیشرفت در حوزه نوآوری اجتماعی نیاز دارند. نخست، آنها نیاز به درک بهتر چیستی نوآوری اجتماعی دارند: در حالی که مؤسسات آموزش عالی بیشتر و بیشتری اهمیت نوآوری اجتماعی برای توسعه اجتماعی و نیاز به درگیر شدن در این زمینه را شناسایی می کنند، درک لازم درباره چیستی نوآوری اجتماعی را ندارند (به عنوان مثال، اغلب با حوزه مسئولیت اجتماعی دانشگاه که لزوما به نوآوری های اجتماعی اشاره نمی کند اشتباه گرفته می شود). از سوی دیگر با توجه به عدم وضوح مفهومی در این زمینه تعجب آور نیست.

اما از طرف دیگر، در حالی که دانش آکادمیک در زمینه نوآوری اجتماعی کمیاب است، بسیاری از دانشگاه ها به ندرت – یا اصلاً – در تحقیقات نوآوری اجتماعی مشارکت نمی کنند. از این رو، برای کسانی که در این زمینه فعالیت می کنند و هدفشان نشان دادن تغییر است و درک روشنی از نوآوری اجتماعی ندارند، موفقیت دشوار خواهد بود. در حالی که در سالهای اخیر در اتحادیه اروپا نوآوری اجتماعی بطور چشمگیری به موضوع پژوهشی مهمی تبدیل شده، هنوز در بسیاری از نقاط جهان بسیار نادر است. این مسأله ما را به چالش بعدی هدایت می کند.

ثانیاً، نوآوری اجتماعی باید در کنار سه ماموریت ادغام شود. همانطور که در بالا بدان اشاره شد، نوآوری اجتماعی بصورت فزاینده ای در دستور کار  برنامه های عملیاتی دانشگاه ها قرار می گیرد، گاهی اوقات حتی تبدیل به بخش مهمی از استراتژی های توسعه آنها می شود. برخی دانشگاه ها کلاس های آموزشی برگزار و مدارک تحصیلی همچون کارشناسی ارشد یا کارشناسی پیشنهاد می کنند.

برخی دیگر در زمینه تحقیق در نوآوری اجتماعی تمرکز می کنند. احتمالاً مرسوم ترین راه برای ورود دانشگاه ها به این حوزه مربوط به فعالیت های چندگانه در آنچه به عنوان مأموریت سوم است(در اینجا عمدتاً به عنوان مسئولیت اجتماعی، گسترش و درگیری) می باشد. با این وجود، ما به ندرت می توانیم دانشگاهی را ببینیم که در آن نوآوری اجتماعی در هر سه مأموریت ادغام شده است. علاوه بر این، چالش، تنها توسعه فعالیت ها در تدریس، تحقیق و مأموریت سوم نیست.

ادغام نوآوری اجتماعی در راستای سه ماموریت به صورت جامع: فعالیت هر “مأموریت” باید مرتبط به فعالیت مأموریت های دیگر باشد، تا بتواند از آنها منتفع شود. سوم، دو ویژگی اساسی و مرتبط به هم وجود دارد، ویژگی های بنیادین حمایت دانشگاه از نوآوری اجتماعی که نیاز به تغییر دارد: الف) فعالیت‌های حمایتی نوآوری اجتماعی که گرایش دارند به صورت موقتی و تا حد زیادی بشر دوستانه باشند، دانشگاه ها فرآیندی را برای اندازه‌گیری بازده اجتماعی سرمایه گذاری شناسایی یا سیستم بندی نکرده اند. ب) در نتیجه، در حالی که نوآوری تجاری به رسمیت شناخته می شود و از نظر نهادی توسط افراد دفاتر انتقال دانش به ثبت رسیده، حمایت می شود، هیچ پشتیبانی حرفه ای در دانشگاه ها در حمایت از نوآوری اجتماعی وجود ندارد. تا به حال، زیرساخت و بودجه ای برای این امکان وجود نداشته و عمدتاً به این دلیل است که دولت ها و حتی مدیران دانشگاه ها در برابر مفهوم نوآوری اجتماعی به عنوان یک ابزار اجتماعی-اقتصادی اثربخش مقاوکت کرده اند. پذیرش نوآوری اجتماعی در سطح سیاسی توسط دولت ها در سراسر جهان در حال ایجاد محیطی است که در آن حمایت نهادی از این حوزه به طور فزاینده ای از طریق سرمایه گذارانی که مایل به سرمایه گذاری در پروژه ها هستند، صورت می پذیرد.

چهارم، چالشی برای تلفیق هر دو دیدگاه از بالا به پایین و از پایین به بالا وجود دارد. معمولا، زمانی که دانشگاه ها نقش خود را به عنوان مؤسسات دارای مسئولیت اجتماعی ایفا می کنند، با توجه به محیط خود اقدام به توسعه ابتکاراتی که قرار است به نفع گروه های مختلف هدف باشد (به عنوان مثال جوامع) می کنند. با این حال، چنین ابتکاراتی با گرایش به طراحی و اجرا از دیدگاه دانشگاه، عدم مشارکت گروه هدف را درست از آغاز راه به همراه دارد. از این رو تعجب آور نیست پروژه هایی که توسط مؤسسات آموزش عالی توسعه میابند لزوما به نیازها، ایده ها و دیدگاه های جوامع و سایر گروه های هدف پاسخگو نباشد. مؤسسات آموزش عالی باید یاد بگیرند که چگونه با گروه های هدف در شرایط برابر کار کنند و نحوه تلفیق دیدگاه خود با سایر دیدگاه ها را فراگیرند. همانطور که در بالا بدان اشاره شد، پروژه هایی مانند LASIN پیش تر به رسیدگی پیرامون این موضوع پرداخته اند.