نسترن صائبی، خبرنگار حوزه علم و فناوری

همانطور که مردم دنیا درمی‌یابند زمان آن رسیده که با هم مشارکت کنند و راهکارهای جدیدی را برای چالش‌های جامعه پیدا کنند، مقوله‌ای نیز تحت عنوان نوآوری اجتماعی شکل گرفته است تا با ارائه راهکارهای نوآورانه، شرایط رفاه مردم ایجاد شود.

 در عصر نوآوری و فناوری، خلاقیت حرف اول را می‌زند؛ اما خلاقیتی که نفع آن به قشرهای گسترده‌ای از جامعه برسد. در این زمینه مبحثی تحت عنوان «نوآوری اجتماعی» شکل گرفته است که نشان دهنده راهکارهایی فراتر از راهکارهای معمولی و پاسخی خلاقانه به مشکلات اجتماعی و اقتصادی است که توسط بازار یا دولت قابل حل نیستند. این راهکارهای نوآورانه رفاه فردی و جمعی را در بردارند.

نوآوری اجتماعی اشکال مختلفی دارد، ولی با این حال، به تمام ابتکارات نوآورانه‌ای گفته می‌شود که در برخورد با مشکلات اجتماعی –تعریف مشکل و شناسایی علل و راه‌حل‌ها- و همچنین روشی که مشکلات تغییر ایجاد می‌کنند، بروز داده می‌شوند و با ترکیب ایده‌های جدید، مفاهیم جدید، محصولات و خدمات جدید و شیوه‌های ارزیابی جدید ارائه می‌شوند.

به طور کلی، نوآوری‌های اجتماعی، شیوه‌های اجتماعی جدیدی هستند که هدفشان برآورده کردن نیازهای اجتماعی به روشی بهتر از راه‌حل‌های موجود است. این ایده‌ها با هدف گسترش و تقویت جامعه مدنی بروز می‌کنند. نوآوری اجتماعی شامل فرآیندهای اجتماعی نوآوری، مانند روش‌ها و تکنیک‌های منبع باز و همچنین نوآوری‌هایی است که هدف اجتماعی دارند – مانند فعالیت‌گرایی، داوطلبی مجازی، اعتبار خرد یا آموزش از راه دور.

نوآوری اجتماعی عموما ایده‌های (محصولات و سرویس‌ها و مدل‌ها) جدید تعریف می‌شود که به‌طور هم‌زمان هم نیازهای اجتماعی را تامین می‌کند و هم ارتباطات و همکاری‌های جدید اجتماعی ایجاد می‌کند. این نوآوری‌ها هم برای جامعه خوب است و هم قادر به تصویب مشارکت‌های اجتماعی بهتر در قوانین خدمات اجتماعی است.

نوآوری اجتماعی نسبت به راهکارهای قبلی اثربخش‌تر، کاراتر و پایدارتر است و به جای افراد، برای کل جامعه، ارزش و منفعت خلق می‌کند. در حقیقت نوآوری اجتماعی به راهکارها، استراتژی‌ها یا مفاهیمی اتلاق می‌شود که مشکلات و نیازهای جامعه را نسبت به راهکارها و روش‌های قبلی به شیوه مناسب‌تری برطرف می‌کند.

چرا نوآوری اجتماعی برای کسب‌وکارها مهم است؟

شورای جهانی دستور کار مجمع جهانی اقتصاد در زمینه نوآوری اجتماعی -یک نهاد مشورتی متشکل از متخصصان برجسته، رهبران فکری و دانشگاهیان- نوآوری اجتماعی را «کاربرد رویکردهای نوآورانه، عملی، پایدار، مبتنی بر بازار برای منافع جامعه به طور کلی و جمعیت محروم و کم‌درآمد به طور خاص تعریف می‌کند. نوآوری اجتماعی به معنای استراتژیک‌تر بودن، جاه‌طلبی بیشتر و مشارکت بیشتر در نحوه دسترسی و فرصت برای میلیاردها نفر از افراد کم‌درآمد برای مشارکت در اقتصاد جهانی است.

به گفته رئیس هیات مدیره شرکت نستله، این جامعه است که به کسب‌وکارها حق فعالیت می‌دهد و مجوز فعالیت آنها را صادر می‌کند. پس یک مدیر کسب‌وکار نیز بالتبع باید به این فکر کند که چگونه چالش‌های اجتماعی روز را حل کند، زیرا آگر آنها را حل نکند، کسب‌وکاری وجود نخواهد داشت.

البته مشارکت شرکت‌ها در مسائل اجتماعی چیز جدیدی نیست. شرکت‌ها مدت‌هاست که مجموعه‌ای از ابزارها را برای خدمات‌رسانی به  مشتریان خود در کشورهای مختلف به کار گرفته‌اند، از جمله حاکمیت شرکتی، بشردوستی شرکتی و مسئولیت اجتماعی شرکتی. آنچه نوآوری اجتماعی را از این رویکردهای سنتی متمایز می‌کند، پیگیری چالش‌های اجتماعی به روش‌هایی است که منافع تجاری ملموس ایجاد می‌کند. در حالی که این روش‌ها و رویکردها می‌توانند متفاوت باشند، استراتژی‌های نوآوری اجتماعی ویژگی‌های خاصی دارند:

– مستقیما با برنامه نوآوری و استراتژی تجاری شرکت همسو هستند.

– از دارایی‌های انتفاعی اصلی شرکت مانند سرمایه انسانی، زنجیره‌های ارزش، فناوری یا سیستم‌های توزیع استفاده می‌کنند.

– به طور فزاینده‌ای، از درون عملیات اصلی یا واحدهای تجاری یک شرکت مدیریت میشوند.

– مزایای شرکت‌ها نه تنها شامل بازده مالی، بلکه بهبود رقابت درازمدت، از جمله دسترسی به بازارها یا مصرف‌کنندگان جدید، تقویت زنجیره تامین و حفظ استعدادها می‌شود.

اصلا چرا نوآوری اجتماعی به کسب‌وکارها مرتبط است؟

نوآوری اجتماعی به دلایل زیر به کسب‌وکارها مرتبط می‌شود:

بازگرداندن اعتماد به کسب و کار: نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که سطح اعتماد به تجارت از سال 2008 به پایین‌ترین حد خود رسیده است و بیش از نیمی از مدیران عامل شرکت‌ها، نگران این کاهش هستند. این در حالی است که به وجود آمدن اعتماد در کسب‌وکارهایی که می‌توانند مشارکت مثبت خالص در جامعه داشته باشند، با افزایش سرمایه و مجوز فعالیت خود شرکت‌ها در جامعه را تضمین خواهد کرد.

انطباق با کمبود منابع و نگرانی‌های زیست‌محیطی: شرکت‌ها با فشار زیادی در زمینه سرمایه‌گذاری در انعطاف‌پذیری زنجیره‌های تامین خود و همچنین ارزیابی رد پای اجتماعی و زیست‌محیطی‌شان تحمل می‌کنند. شرکت‌هایی که مدل‌های تجاری و استراتژی‌هایی را دنبال می‌کنند که در رونق اقتصادی سهامداران، از جمله تولیدکنندگان کوچک و جوامع محلی نقش دارند، برای رقابت طولانی‌مدت آمادگی بیشتری دارند.

جذب و حفظ استعدادها: نسل آینده نیروی کار به موفقیت تجاری از زاویه‌ای متفاوت از نسل والدین خود می‌نگرند و پایداری بلند مدت را بر حداکثر کردن سود کوتاه مدت اولویت می‌دهند. نظرسنجی سال 2005 از نسل جدید نشان می‌دهد که که «احساس هدف» عامل اصلی تصمیم آنها برای کار است و وفاداری به کارفرما در این قشر بسیار کم دیده می‌شود. از این رو، شرکت‌ها باید بکوشند تا در بهبود حفظ، غرور و وفاداری کارکنان خود متفاوت عمل کنند.

تغییر شاخص‌های عملکردی: روز به روز تعداد سرمایه‌گذارانی که ملاحظات اجتماعی و زیست‌محیطی را در شاخص‌های عملکردی و تصمیمات سرمایه‌گذاری خود لحاظ می‌کنند، بیشتر می‌شود و بسیاری از شرکت‌ها معتقدند که مسائل اجتماعی و زیست‌محیطی در دراز مدت به مسائل مالی تبدیل خواهند شد.

عدالت اجتماعی: افزایش نابرابری درآمد در سرتاسر جهان، دولت‌ها و رهبران جوامع مدنی را بر آن داشته که از کسب‌وکارها برای مشارکت‌های کلیدی کمک بگیرند. اهداف توسعه پایدار، چارچوبی مناسب برای چنین مشارکت‌هایی ارائه می‌دهد. شرکت‌هایی که چالش‌های اجتماعی مانند بیکاری و فقدان خدمات مراقبت‌های بهداشتی را به فرصت‌هایی تبدیل می‌کنند که رشد کسب‌وکار و رقابت بلندمدت را افزایش می‌دهند، در موفقیت پایدار قرار خواهند گرفت.